[mkd_blockquote text=”قدرت برندهای لوکس ایرانی چقدر است؟ چند کسب و کار موفق در زمینه‌ی عرضه‌ی کالای لاکچری و یا خدماتی لوکس می‌شناسید؟ چند درصد جوانانی که خودشان را لاکچری می‌دانند، افرادی تاثیرگذار به شکل اجتماعی، فرهنگی و از همه مهم‌تر اقتصادی هستند؟ اصلا کدام یک افرادی موفق‌اند؟ به نظرتان این افراد چه دارند که الگو شدنشان برای اجتماع ما مفید است؟”]
مایکل بلومبرگ، تاجر و کارآفرین آمریکایی. او با وجود اینکه متعهد شده همیشه نیمی از ثروت خودش را هر سال اهدا کند، همچنان جزو ۱۰ تن از ثروتمندترین افراد دنیاست. همچنین بلومبرگ، به مدت ۱۲ سال، به عنوان شهردار نیویورک سیتی انتخاب شده بود.
وقتی در مورد مثلا مایکل بلومبرگ صحبت می‌کنیم، نقش او را در اجتماع می‌بینیم. ثروت او یک جریان بزرگ کسب و کار را پیش می‌برد و کسب و کارش روی بخش زیادی از مردم تغییر ایجاد می‌کند. او نقشی در اجتماع دارد. نقشی بسیار پررنگ. حال اینکه آئودی R8 او بسیار رسانه‌ای است، تغییری در نتیجه ایجاد نمی‌کند. اتفاقا خیلی هم خوب است که جوانان در گیر همین حاشیه ها شوند و امثال او را الگوی خود قرار دهند.
اما پسرک پولدار جوان ایرانی که در اکثر اوقات ثروتش را از یک پدر پولدار بدست آورده، بدون آنکه ذائقه و شناختی از مد و لباس داشته باشد، با ساعت رولکس در دست، اندامی که تنها حجم و دمبل را تداعی می‌کند با یک تیشرت چسبان احمقانه، و از همه مهم‌تر، همراه با نهایت بد سلیقگی، کفش لوفر (به قول خودشان کالج!) به رنگ طلایی، به پا دارد، چرا باید عکس های اینستاگرامش برای جوان های ایرانی ارزش دنبال کردن داشته باشد؟

بی‌شک کارآفرینان و اشخاص برجسته‌ای در کشورمان وجود دارند که از همینجا به تک تکشان ادعای احترام می‌کنم و اتفاقا بسیار هم خوش‌حال هستیم که در نهایت برازندگی و رفاه زندگی می‌کنند، اما از این گروه معدود که فاکتور بگیریم، باقی چه نقشی در اجتماع دارند؟
خلاصه اینکه مشکل اصلی لاکچری ایرانی در نفهمیدن ماهیت ثروت است. اینکه هیچ‌کدام از ثروتمندان حقیقی صرفا برای “پولدار شدن” به اینجا نرسیده‌اند. اصلا علاقه به کار و خلق و تولید و … را بگذارید کنار. حتی یک فوتبالیست میلیاردر هم به عشق فوتبال به ثروت عظیمش دست پیدا کرده. پول و ثروت در بهترین حالت نهایتا یک ابزارند برای دستاوردی بالاتر.

شما اثر استیو جابز را در همه جا می‌بینید. اصلا شاید همین الان همین مطلب را در یکی از میراثش مطالعه می‌کنید، حالا برای اینکه بفهمید خودرو و خانه و … وی چگونه بوده باید کلی بگردید و تحقیق کنید تا در این عصر ارتباطات به زندگی شخصی وی پی ببرید. اما یک شاخ لاکچری اینستاگرامی در کشورمان، ماجرایش کاملا برعکس است. او خانه و خودرو و زندگی‌اش کاملا مشخص و با اغراق هویداست. اما هیچگاه نمی‌فهمیم که دقیقا چه کار کرده و چه کاری می‌کند و از خود چه بر جا گذاشته.
مشکلات فرعی لاکچری ایرانی
مشکل فرعی لاکچری های ایرانی در بد سلیقگی است. پیش از آنکه مستقیما به این موضوع بپردازیم خوب است بدانید که ریشه‌ی همه‌ی این داستان ها همان بدست نیاوردن است. کسی که ثروتی را بدست بیاورد معمولا مشکلی در وی دیده نمی‌شود چون حتما دلیلی بوده که او به این ثروت رسیده. (برازندگی). اما کسی که پیش از اثبات لیاقتش دارایی فراوانی دارند، احتمالا این پارادوکس را در یک جایی به ناخوشایندترین شکل ممکن عمومی می‌کند.

لازم به یادآوری است که در این قسمت، سعی می‌کنم به صریح‌ترین شکل ممکن از لوکس‌گرایی ایرانی انتقاد کنم و حرف دل جمعیت قابل توجهی از اجتماعمان را به اشتراک بگذارم. پیشاپیش از تمام عزیزانی که این انتقادات را توهین قلمداد می‌کنند پوزش می‌طلبم. اما باید بدانید که همیشه اولین قدم درمان، پذیرش بیماری است.

منبع از مجله‌ی پارچی

[vc_text_separator title=”سایر اخبار” color=”custom” border_width=”2″ css_animation=”fadeInDown” accent_color=”#c18f59″]
[bdp_post_carousel]